امام ابوحنیفه به عنوان شخصیتی که یکی از نخستین مذاهب اهل سنت را پی‌ریزی کرد، جایگاه مهمی در تاریخ مذاهب اسلامی دارد. شناخت نسب، جایگاه رشد و پرورش، طبقه اجتماعی، اساتید، سبک اجتهاد، روش تدریس فقه و تربیت شاگردان، ما را به فهم مذهب حنفی و ویژگی‌های آن نزدیک می‌سازد. در زیر به طور مختصر به موارد بالا می‌پردازیم:

امام ابوحنیفه و طبقه اجتماعی او

بیشتر منابع نام امام ابوحنیفه و اجداد او را چنین ذکر کرده‌اند: نعمان بن ثابت بن زوطی[1]، می‌توان گفت که منابع در نام امام ابوحنیفه اتفاق نظر دارند، به جز روایتی که خطیب[2] بغدادی آن را آورده است[3] اما در مورد جد او بیشتر منابع از آن به نام زوطی یاد می‌کنند، صاحب[4] "الجواهر المضیئة" سلسله نسب امام ابوحنیفه را چنین آورده است: "نعمان بن ثابت بن کاوس بن هرمز بن مرزبان بن بهرام بن مهرکز بن ماحین".[5]

و برخی دیگر از منابع پدر زوطی را "ماه"[6] ثبت کرده‌اند[7]. بیشتر منابع می‌پذیرند که اصل ابوحنیفه از کابل بوده است و فتح کابل بوسیله مسلمانان احتمالاً در زمان جد او صورت گرفته است، که در نتیجه آن او اسیر و مملوک بنی تیم الله بن ثعلبه می‌شود و سپس آزاد و موالی آنها می‌گردد[8]. اما برخی دیگر اصل او را از نساء، ترمذ، و انبار نیز گفته‌اند[9].

این اختلاف روایات، سراج هندی[10] را واداشت تا به روش زیر میان روایات متعدد هماهنگی ایجاد کند، وی می‌نویسد:" جد امام ابوحنیفه از کابل بوده است و سپس به نساء و ترمذ نقل مکان می‌کند و ثابت در ترمذ به دنیا می آید و در انبار پرورش می‌یابد[11]. اما نوه امام ابوحنیفه، اسماعیل بن حماد اسارت جد امام را رد می‌کند و اعلام داشته است که این امر هرگز بر اجداد ما نیامده است[12]، نوشته‌اند که پدر ثابت در مهرگان نزد امام علی بن ابیطالب (رض) فالوده به رسم هدیه برد و امام علی به او گفت:" مهرگان و جشن ما هر روز است.[13] " و گفته می‌شود که امام علی در حق او و فرزندانش دعای خیر کرد که امام ابوحنیفه اثر آن دعا قلمداد می‌شود[14].

به هر حال، امام ابوحنیفه از جهت نژادی ایرانی و اجداد او در شرق این سرزمین ساکن بوده‌اند، منابع برای امام ابوحنیفه جز حماد فرزند دیگری ثبت نکرده‌اند و به علت انتخاب کینه" ابوحنیفه" اشاره‌ای نشده است، بیشتر منابع اتفاق دارند که امام ابوحنیفه در سال 80 هجری قمری[15] در کوفه[16] به دنیا آمد و در سال 150 هـ در بغداد در گذشت[17] [767ـ 700م].

امام ابوحنیفه از جهت اقتصادی وضع خوبی داشت، از پیشه و تجارت امام ابوحنیفه یعنی فروش خز[18] می‌توان منابع تاریخی و رجالی را که امام ابوحنیفه را صاحب مکنت، ثروت و سخاوت دانسته‌اند تصدیق نمود. و در مورد اجداد او با توجه به خبری که درباره پدر بزرگ او روایت شده است ـ ‌هدیه دادن فالوده به امام علی (رض)[19] می‌توان چنین استنباط کرد که آنها نیز از جهت مالی در وضعیتی بالاتر از طبقه متوسط جامعه بوده‌اند.

آموزش و اساتید امام ابوحنیفه

با توجه به توانایی مالی خوب خانواده پدری[20] امام ابوحنیفه طبیعی بود که کسب دانش از خواسته‌ها و آرزوهای نعمان قرار بگیرد اما با توجه به اینکه کسب دانش در خانواده آنان پیشینه‌یی نداشت، برای محقق شدن این امر اسبابی لازم بود. ابوحنیفه نعمان بن ثابت در ابتدای زندگی گاه‌گاهی در حلقه‌های علم و دانش که در مساجد تشکیل می‌شد، شرکت می‌جست، و در همین حلقه‌ها بود که متوجه استعداد خود شد. و علماء نیز که متوجه هوش و زیرکی او شده بودند، او را به فراگیری دانش تشویق کردند. در حقیقت میل قلبی او با تشویق دانشمندانی چون شعبی[21] هماهنگ شد. پس ابوحنیفه روی به سوی فراگیری دانش آورد.

در آن عصر، حلقه‌های دانش و آموزش در سه شاخه فعال بود:
1. در بحث اصول عقاید، که درباره باور فرقه‌ها ومذاهب مختلف در جامعه بحث وگفتگو می‌شد.
2. حلقه‌های علمای حدیث، که احادیث رسول خدا (ص) را بدون توجه به فقه آنها روایت می‌کردند و احتمالاً ‌این نوع حلقه‌ها در کوفه زیاد نبوده‌اند.
3. حلقه‌های فقه و استنباط مسائل فقهی از کتاب و سنت[22].

ابوحنیفه در ابتدا تا مدتی مشغول رفت‌و‌ آمد در حلقه‌های اصول عقاید ـ علم کلام‌ـ گشت. جو سیاسی و فرقه‌گرایی آن عصر بین‌النهرین، جاذبه قابل توجهی به علم کلام داده بود اما او به اسباب[23] گوناگون، بعد از مدتی علم کلام را رها کرد، و با پیش آمدن زمینه‌ای رو به سوی فقه آورد، خطیب بغدادی با ارایه سند این تحول را چنین گزارش می‌کند:

"پس من در پی علم کلام رفتم تا جایی که از افراد معروف در این شاخه از علم شدم، حلقه درس ما نزدیک مجلس علم حماد بن حسن ابی سلیمان[24] بود. روزی زنی آمد و از من پرسشی فقهی در زمینه طلاق نمود. که من از پاسخ ناتوان ماندم. و او را پیش حماد فرستادم، تا چون برگردد، مرا نیز از پاسخ آن خبر دهد.
و او چنین کرد. پس با خود گفتم دیگر مرا علم کلام بس است. و شاگردی حماد اختیار نمودم، و بعد از چندی از بهترین شاگران او گشتم. زیرا درس را بخوبی فرا گرفته و تکرار می‌کردم پس ده سال همراه و شاگرد او بودم[25]..."

صاحب[26] "المنتظم فی التواریخ الملوک و الامم" درباره چگونگی روی‌آوری امام ابوحنیفه به فقه روایت دیگری را ذکر می‌کند و در آن سبب روی آوری او، بیشتر به اهمیت فقه در جامعه و احترام به فقهاء در جوانی و پیری نسبت داده شده است[27]"منابع تاریخی ابوحنیفه را تابعی شمرده‌اند ـ‌ کسی که صحابه را دیده است ـ اما درباره روایت او از صحابه اختلاف نظر وجود دارد، از قاضی ابویوسف[28] روایت شده است، که از امام ابوحنیفه چنین شنیدم:
"من در سال هشتاد هجری به دنیا آمدم و در سال 96 به همراه پدرم حج گذاردم. و چون داخل مسجد حرام شدم، حلقه بزرگی از مردم را دیدم. از پدرم پرسیدم، این حلقه علم از آن کیست؟ گفت: از عبدالله بن جزء زبیدی صحابه رسول خدا (ص) جلو رفتم و از او شنیدم که از رسول خدا (ص) نقل نمود: من تفقه فی دین الله کفاه الله همه و رزقه من حیث لایحتسب[29]".

اگر چه حماد بن ابی سلیمان از مهم‌ترین اساتید ابوحنیفه به شمار می‌رود، اما ابوحنیفه از علمای دیگری نیز کسب دانش و حدیث نمود. جمال‌الدین یوسف[30] مزی صاحب تهذیب الکمال فی أسماء الرجال اسامی اساتید امام ابوحنیفه را به تفصیل آورده است که در میان آنها افراد مشهوری چون طاووس بن کیسان[31]، عاصم بن أبی النجود[32]، عکرمه مولی ابن عباس[33]، محمد بن مسلم بن شهاب زهری[34] و همچنین از میان ائمه شیعه، أبی جعفر محمد بن علی بن حسین[35] و زید بن علی بن حسین[36] قرار دارند[37].

ابوجعفر منصور، خلیفه عباسی از امام ابوحنیفه پرسید:" علم را از چه کسی فرا گرفته‌ای؟ امام پاسخ داد:
از حماد بن أبی سلیمان و از شاگردان عمر بن خطاب، علی ابن ابیطالب، عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عباس[38]". همانطور که پیش از این گفته شد مهم‌ترین و مشهورترین استاد و شیخ ابوحنیفه، حماد بن ابی‌سلیمان بود. حماد فقه و دانش را از ابراهیم نخعی[39] فرا گرفت. ابراهیم داناترین مردم به رأی در زمان خود بود. وی در سال 120 هـ = 738م درگذشت، ابوحنیفه همچنین از شعبی نیز فقه آموخت ابراهیم و شعبی دانش خود را از شریح[40]، علقمه بن قیس[41] و سروق بن اجدع[42] فرا گرفتند و اینان شاگردان عبدالله بن مسعود[43] وعلی بن ابیطالب رضی الله عنهم بودند. و این دو صحابه با اقامت خود در کوفه ستون فقه کوفه را بوجود آوردند[44]. البته، عبدالله بن مسعود با اقامت طولانی‌تر خود در این میان نقش بیش تری داشت[45].

در مجموع می‌توان ادعا نمود، که مبنای فقه کوفی با مشخصاتی که بعد از این پیدا نمود، توسط عبدالله بن مسعود پی‌ریزی شد. همانطور که اشاره شد از جمله اساتید ابوحنیفه زید بن علی زین‌العابدین بود. وی فرزند امام چهارم شیعه اثنی عشری یعنی علی بن حسین (رض) بود، زید که پیشوای مذهب زیدیه به شمار می‌رود در بسیاری از دانش‌ها، صاحب نام بود او در علم قراءات قرآن، فقه و باورها از علمای مهم زمان خود بود و معتزله او را از شیوخ خود می‌شمارند[46]. و در افکار و اندیشه‌ها از معتزلی تأثیر پذیرفته است، با توجه به این اتصال علمی شاید بتوان در میان ریشه‌های فقه حنفی و اندیشه‌های عقلایی معتزله رابطه‌ای یافت. روایت شده است که امام ابوحنیفه به مدت دو سال نزد زید بن علی شاگردی نموده است، همچنین ابوحنیفه با امام ششم شیعه اثنی عشری جعفر صادق نیز ارتباطات علمی داشت[47] و با رفتن ابوحنیفه از کوفه به مکه مکرمه ـ به سبب فشار ابن هبیره[48] والی امویان بر او ـ توانست از فقه ابن عباس نیز بهره‌مند شود. زیرا شاگردان ابن‌عباس در مکه صاحب حلقه‌های درس بودند[49]. گفته می‌شود که امام ابوحنیفه در طول زندگی علمی خود توانست حدود شصت هزار مسأله و به روایتی سیصد هزار مسأله فقهی بسازد[50] ابوحنیفه در طول زندگی خود به جز پرورش شاگردان مشهور و مدون ساختن فقه که بیشتر در کتاب‌های شاگرد او محمد بن حسن شیبانی متبلور شد[51]، کتاب‌هایی نیز نوشته است ـ یا به او نسبت داده شده است ـ به عنوان نمونه: کتاب الصلاة که به آن "کتاب العروس" نیز گفته‌اند. "کتاب المناسک"، "کتاب الرهن"، "کتاب الشروط" که ظاهراً این کتاب در موضوعی بی‌سابقه طرح شده بود، "کتاب الفرائض"، "الرد علی القدریة" "رسالة الی البستی"، "کتاب العالم و المتعلم" و کتاب "فقه الأکبر" این دو کتاب آخر درباره عقاید، بارورها و علم کلام هستند[52].

عوامل مؤثر بر اندیشه فقهی امام ابوحنیفه

مهم‌ترین عواملی که در اندیشه فقهی امام ابوحنیفه تأثیر گذاشت، عبارتند از:
الف: ابوحنیفه از محیطی که در آن می‌زیست تأثیر پذیرفت، تأثیر محیط و همچنین زمان و مکان در فقه و فتوا بسیار مهم است به طوری که ابن‌قیم جوزی[53] در کتاب پرارزش خود "اعلام الموقعین" که در موضوع اصول فقه و اجتهاد است، فصل اول از جلد سوم را به عنوان زیر اختصاص داده است" در تغییر فتوا و تفاوت آن برابر با زمان، مکان، حالات، نی